نه برای لقمه‌ای نان؛ آداب بازرگانی و اخلاق مدیریت به سبک ژاپنی

کونوسوکه ماتسوشیتا (Konosuke Matsushita) یکی از بزرگترین کارآفرینان و بازرگانان ژاپنی است که شرکت صنایع الکترونیکی ماتسوشیتا را در 1918 در ژاپن بنا نهاد؛ البته ما بیشتر محصولاتش را با نام پاناسونیک به خاطر داریم.

ماتسوشیتا کتاب‌های مختلفی پیرامون بازرگانی و مدیریت به زبان‌های ژاپنی و انگلیسی منتشر کرده؛ و طی دهه‌های مختلف مقالات زیادی از کتاب‌های او گرفته شده است. از برگردان‌های انگلیسی که توسط خود او از کتاب‌‌های ژاپنی‌اش انجام گرفته می‌توان به کتاب اندیشه‌هایی درباره‌ی انسان اشاره کرد که با اقبال خوبی در زمان انتشار مواجه شد. وی در کتاب نه برای لقمه‌ای نان: آداب دادوستد و اخلاق مدیریت، به بازگویی راه‌های دادوستد و شیوه‌های مدیریتی که بر پایه‌های آزموده‌های خودش پرورانده می‌پردازد. (این کتاب در سال 1366 توسط دکتر محمدعلی طوسی ترجمه شده و توسط شباویز طی چند چاپ منتشر شده است.)

در پیش‌گفتار این کتاب او مدیریت را کاری کاملاً ساده (در کنار سختی‌های مختلف!) دانسته و می‌گوید:

اگر بپذیریم که علت وجودی بازرگانی ضرورت آن برای جامعه است - زیرا بازرگانی پاسخی است به نیازهای مردم - آن‌گاه دستور پایه‌ای مدیریت خود به خود آشکار می‌شود، بیاموزید که مردم چه می‌خواهند و بر آن پایه رفتار کنید.

این نکته، اصل بنیادی که ماتسوشیتا الکتریک را بر آن بنا نهاده است.

در این کتاب با روایت خاطرات و داستان‌هایی که در طول شصت سال فعالیت شرکت ماتسوشیتا الکتریک با آن‌ها مواجه شده است، به پیشنهاد اصولی انسانی در بازرگانی و مدیریت در زمینه‌های منابع انسانی، خرد گروهی، مدیریت آفریننده، روحیه خدمت کردن، وظیفه‌ی اجتماعی، چالش و رشد، مدیر آرمانی و مدیر کارساز در بخش‌های مختلف کتاب می‌پردازد.

تأمین کیفیت یکسان و ممتاز کالا، عامل موفقیت تولیدکننده است و خریدار می‌تواند مشوق آن باشد.
تأمین کیفیت یکسان و ممتاز کالا، عامل موفقیت تولیدکننده است و خریدار می‌تواند مشوق آن باشد.

هر کدام از داستان‌ها و تجربیات بیان شده در کتاب خواندنی و سرشار از نکات آموختنی است و در این مرور نمی‌گنجد، اما بهتر دیدم این مطلب را با بیانی زیبا از نشر شباویز که در صفحات اولیه کتاب نوشته است به پایان ببرم:

"قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود...

و این دریاست که تشنگان را سراب می‌کند، رزق و روزی فراهم می‌آورد، دورافتادگان را به هم پیوند می‌دهد و روح را آرامش می‌بخشد.

ماتسوشیتا قطره‌ای بود که دریایی شد. قطره‌های دیگر برا به گرد هم آورد، به آنان همکاری و همیاری آموخت، سرپرستی و هدایتشان کرد، به آنان آموزش داد و در دشواری‌ها یار و یاورشان گردید تا استوار گشتند و نه تنها نیاز ملت ژاپن که حتی ساکنان بسیاری از سرزمین‌های دیگر را نیز برآورده ساختند.

هدف او بر صدر نشستن و فرمان راندن نبود. مقصودش به کف آوردن لقمه نانی بیشتر و در آسایش افزون‌تری زیستن نبود. خواست او شهره‌ی جهان شدن و بلند آوازه گردیدن نبود. آماج راستین او سربلندی میهنش و بهروزی هم‌میهنانش بود و آن را نیز به دست آورد."

پی‌نوشت یک: از پنجم فروردین امسال هر شب تو فکرم بود که این کتاب ارزشمند رو معرفی کنم، ولی مشغله‌های فراوان مانع می‌شد، تا این‌که با مداد آشنا شدم! شبکه‌ای اجتماعی برای خواندن و نوشتن...

بالاخره که این هم سبب شد دیگه چند دقیقه‌ای میخکوب بشم و عرض ارادتی نسبت به جناب ماتسوشیتا داشته‌باشم.

پی‌نوشت دو: این کتاب رو حدوداً دو سه سال پیش یکی از اساتید مشاور در پارک علم‌ و‌ فناوری (جناب دکتر ستوده) بهم معرفی کردن و اون زمان خیلی دنبالش گشتم پیداش نکردم! امسال خیلی تصادفی دیدم یکی از دوستان در گروه همفکر مشهد عکسی از کتاب گذاشته بودن و ازشون درخواست کردم بهم امانت بدن. تشکر ویژه می‌کنم از جناب روحانی عزیز از مدیران آوین لند آویژه که این فرصت مطالعه رو به بنده دادند.