یک کنجکاو!

مختصر نوشت هایی از یک کنجکاو...

درود!

برای صرفه‌جویی در وقت ارزشمندتان و استفادۀ بهتر و بهینه‌تر از مطالب وبلاگ، لطفاً از بخش موضوعات برای دسترسی به موضوع مورد علاقه‌تان استفاده فرمایید.

۳ مطلب با موضوع «آموزشی -> بازاریابی» ثبت شده است

مروری بر کتاب Growth Hacker Marketing، بازاریابی هکر رشد

نسل جدید برندهای میلیارد دلاری بدون هزینه کردن حتی یک ده سنتی در "بازاریابی سنتی" بنا شده است.
آن‌ها یک استراتژی جدید داشتند:
هک رشد (Growth Hacking)
و به خوبی هم کار کرد!

بازاریابی هکر رشد

آقای رایان هالیدی (Ryan Holiday) نگارنده کتب پرفروش Trust Me, I'm Lying، The Obstacle Is the Way، Ego Is the Enemy و برخی کتب دیگر پیرامون بازاریابی فرهنگ و شرایط انسانی است. کارش به 28 زبان ترجمه شده و در نشریات مختلف ازش یاد شده است. شرکتش در زمینه‌های بازاریابی و بخصوص تبلیغات و بازاریابی اثرات موزیسین‌ها و نویسندگان مختلف دنیا و تبدیل آن‌ها به پرفروش‌ترین‌ها فعالیت داشته است.

او در کتاب بازاریابی هکر رشد: آینده روابط عمومی، بازاریابی و تبلیغات به معرفی آشنایی خودش با مقوله هک رشد پرداخته و سپس خواننده کتاب را با مدل ذهنی هکر رشد آشنا می‌کند. این کتاب خلاصه و مفید (با حجم کم، حدود 60 70 صفحه) نشان می‌دهد که چگونه بازی بازاریابی برای همیشه تغییر کرده است. مدل ذهنی هکر رشد را نمایش می‌دهد و مجموعه‌ای از قوانین جدید و اطلاعات ضروری را مهیا می‌کند.

کتاب جدید رایان هالیدی، توسط برخی از بزرگان و افراد با سابقه هک رشد، کارآفرینان موفق سیلیکن ولی و نویسندگان کتب بازاریابی به عنوان کتابی مفید و لازم برای خواندن معرفی شده است.

مدل ذهنی هکر رشد چیست و چگونه هکر رشد شویم؟

هالیدی در کتابش چهار نکته را مورد بررسی قرار می‌دهد که یک هکر رشد باید حتما آن‌ها را رعایت کند:
1- داشتن تناسب محصول/خدمت و بازار (PMF)
این مهمترین و اولین نکته است که هک رشد با آن شروع می‌شود! یعنی اول شما باید محصولی داشته باشید که برای بازار مناسب باشد و مشتریان خواستار آن باشند. رایان معتقد است از مهمترین تفاوت بازاریابی هک رشد نسبت به بازاریابی سنتی همین نکته است! در بازاریابی سنتی غالباً بازاریابان به دنبال فروش محصولشان (بزور!) به دیگران هستند، شاید محصولاتی که خیلی تناسبی برای بازار ندارد!

پس به عنوان اولین کار باید شما محصولی مناسب با خواسته‌ها و نیازهای بازار خلق کنید و تنها راه رسیدن به این محصول کار کردن روی محصول و تست کردن مداوم آن است (در همین زمینه شما را به مطالعه کتاب فاخر Lean Startup اثر Eric Reis دعوت می‌کنم). مثال‌هایی از بازار نگارش و نشر کتاب و همچنین Airb&b هم در این فصل دیده می‌شود.

2- هک رشدتان را بیابید!

هک رشد از یک روش تست-و-یادگیری برای یافتن محصولی که ارزش بازاریابی داشته باشد استفاده می‌کند. اما وقتی محصولی را با PMF خوب هم پیدا کردید باید بازارش را پیدا کنید. در این مرحله باز هم به روش تست-و-یادگیری نیاز دارید، اما این برای شیوه‌ی بازاریابی مورد نظر!
باید شیوه‌های مختلف بازاریابی، تبلیغات و روابط عمومی را اجرا کنید، نتیجه‌اش را بررسی کنید و در صورتی که روش مناسبی برای شما نیست به سراغ روش دیگری بروید تا در نهایت بهترین روش رشد بازارتان را پیدا کنید (در این مورد هم مطالعه کتاب Traction اثر Gabriel Weinberg و Justin Mares را پیشنهاد می‌کنم تا با مدل چشم گاو (هدف) معروف آن‌ها در مورد جذب بیشتر، آشنا شوید). مثال این فصل هم روش Uber در جذب کاربران بیشتر توسط روابط عمومی خلاقانه است.

3- ویروسی (وایرال) شوید!

وایرال شدن آرزوی هر بازاریاب است، با این وجود علم ساده‌ای برای وایرال شدن محصولات وجود دارد. مشتریان خوشحال صحبت می‌کنند و در صحبت‌هایشان شما را به دیگران معرفی می‌کنند. اگر به دنبال وایرال شدن محصولتان هستید پس محصولی را ایجاد کنید که انتظارات مشتریان را برآورده سازد و تا آن‌ها مشتاقانه در مورد شما با دیگران صحبت (تبلیغات دهان به دهان) کنند.

صبر کنید! اینجا هم هکی برای ویرال شدن وجود دارد. بازاریابان با استفاده از افراد تأثیرگذار در هر بازار (Infeluencers) می‌توانند این وضعیت را تسریع ببخشند. یا حتی از برنامه‌های بازاریابی ارجاعی (Preferal Marketing) برای معرفی شدن توسط دیگران استفاده کنند. مثال این فصل هم DropBox و برنامه بازاریابی ارجاعی قشنگش است، و البته نمونه‌ی ایرانی آن را در برنامه‌های تبلیغاتی اسنپ و تپ‌سی دیده‌ایم (اگر می‌خواهید در مورد موضوع این فصل تخصصی‌تر مطالعه کنید، کتاب Contagious (مسری) اثر Jonah Berger و کتاب Purple Cow (گاو بنفش) اثر Seth Godin را به شما پیشنهاد می‌کنم).

4- حفظ و بهینه‌سازی

هک رشد یک تلاش برای تنها یک بار نیست! برای رشد یک برند، شما تنها به مشتریان جدید نیاز ندارید، بلکه باید مشتریان قدیمی را هم حفظ کنید تا علاوه بر برگشت خودشان، دوستانشان را هم بیاورند. پس از منظر یک هکر رشد، حفظ مشتری (Customer Retention) می‌تواند بهترین استراتژی نگهداری مشتریتان (Customer Acquisition Strategy) باشد. به این دلیل است که 5% رشد در نگهداری (retention) عموماً می‌تواند 30% رشد در بازدهی را به همراه آورد.

به همین دلیل است که برندهای با رشد بالا مثل Uber بر نوآوری ثابتی که تجربه‌ی مشتریان و ROI شرکت را بهینه کند تمرکز می‌کنند.


در کل مطالعه این کتاب که حجم بالایی هم ندارد، آشنایی اولیه خوبی با مقوله هک رشد ایجاد می‌کند و خواندن آن را به تمامی دوستان عزیز فعال در حوزه‌های بازاریابی و کارآفرینی پیشنهاد می‌کنم.

لازم به ذکر است که این کتاب توسط آقای محمد حسین علمدار ترجمه شده و انتشارات نشر نوین مسئولیت چاپ و توزیع آن را به عهده گرفته است. (لینک کتاب در سایت نشر نوین)


همچنین اگر به مبحث هک رشد علاقه پیدا کردید، پیشنهاد می‌کنم حتما مجموعه فایل‌های صوتی رادیو رشدینو را که امیرحسین ثقه‌الاسلامی و سهراب مستقیم عزیز و مهمانان محترمشان در شنوتو انتشار میدهند را بشنوید و لذت ببرید و صد البته کامنت بگذارید. :)

  • ۱ پسندیدم
  • ۲ نظر
    • مصطفی سپهریان
    • جمعه ۲۴ آذر ۹۶

    تشریفات در میزبانی از مشتریان، ضروری یا غیر ضروری؟

    چندی پیش در تلگرام و توییتر تصویری از میزبانی ایرانسل از وزیر جدید ارتباطات و خوش آمدگویی کارمندان این شرکت به وزیر پخش شد، با این مضمون و کپشن که:

    «کارمندان ایرانسل اماده خوش آمدگویی به وزیر ارتباطات هستند!
    این وضعیت واقعا تاسف آوره تو #ایرانسل، اونوقت میایم صاحب چسب هل رو مسخره میکنیم » (اکانت amirtanhass در توییتر)


    پیروی این بحث‌های مختلفی در گروه‌ها دیده می‌شد پیرامون اینکه این عمل اشتباهی بوده یا نه برای کسب و کارها برخی اقدامات ضروری است؟ در همین راستا من هم در این بحث شرکت کردم و مطلبی را که برداشت من از کتاب METHODS of Persuasion بود به صورت زیر آوردم. لازم به ذکر است که مطالب گفته شده تنها نظر و برداشت شخصی بنده است:


    نکته‌ای رو در کتاب METHODS of Persuasion نوشته‌ی Nick Kolenda (که یک شو من، تردست و ذهن‌خوانه و در وبلاگشم در مورد روانشناسی و بازاریابی مطلب می‌نویسه) خونده بودم که به نظرم بی‌ربط به این بحث نیست!

    بطور کلی در این کتاب اومده و 7 قدم برای متقاعدسازی دیگران (در مورد خواستۀ شما) بر اساس تحقیقات روانشناسی، اقتصاد رفتاری و اصول مذاکره رو در  7 فصل آورده (مخفف شدۀ اون میشه METHODS) که چطور از شروع مکالمه (یا حتی قبل از مکالمه) بتونیم اثرگذاری روی فرد رو شروع کنیم و ادامه بدیم و بهش نفوذ کنیم.
    از Anchoring و قضیه لنگری استفاده کرده، بالا بردن میزان توقع و انتظار فرد، استفاده از نسبیت (در کتاب نابخردی‌های پیش‌بینی‌پذیر دن اریلی در این سه مورد خیلی صحبت شده)، تا اینکه توی پیامی که میخوایم بدیم چه مواردی رو رعایت کنیم، و حتی اینکه ظاهر پیاممون چطور باشه!

    اما این‌‌ها رو گفتم که به این برداشت خودم از کتاب (مناسب با مورد بحث) برسم:
    1- تشریفات به سبک دیده شده، باعث ایجاد یک لنگرگاه در ذهن مشتری می‌شه و میزان توقع اون از فروشنده/فروشگاه/شرکت رو بالا می‌بره.
    2- این حس رو در مشتری بوجود میاره که برای شرکت ما ارزشمنده و انگیزه‌ی اون رو بالاتر می‌بره (بعداً در فصل 5 یا 6 کتاب از اثرگذاری انگیزه در درک و پذیرش پیام طرف مقابل صحبت شده)
    3- و موردی که بیشتر به نظرم مد نظر هست: افراد پیام‌ها رو به دو صورت ارزیابی می‌کنن: Systematic Processing و Heuristic Processing.
    که در مورد اول پیام رو به صورت کامل بررسی می‌کنه، به جزئیات متن اصلی پیام دقت می‌کنه و خیلی کاری به حاشیه‌ها نداره!
    اما در ارزیابی نوع دوم، اولین نکته‌ای که از پیام به نظر بیننده/شنونده می‌رسه زیبایی بصری، رعایت کردن بعضی نکات، مقدار/اندازه اطلاعات و فردی که داره پرزنت می‌کنه است!
    دو تا فاکتور در اینکه پیامتون چطور از طرف فرد مقابل ارزیابی می‌شه اثرگذاره: Motivation و Ability. که باز هر کدوم موارد دیگه‌ای رو داره.

    اگر دقت کنین بیشتر موارد مهندسین فنی ما توی برقراری ارتباط با مشتری و ارائه اطلاعات مناسب (یا بهتر بگم به شکل مناسب) دچار ضعف هستن و به همین دلیل نمی‌تونن مشتریانشون رو راضی نگه دارن. کم پیش نیومده برای خود من که دیدم وقتی یکی از همکاران فنیم کسی رو پرزنت می‌کرده، مطالبی که گفته کاملاً فنی و البته دقیق و جزئی بوده که یک مهندس هم رسته رو خوشحال و راضی می‌کنه؛ اما در نهایت مشتری طوری هاج و واج نگاه می‌کنه که انگار هیچی نفهمیده! (تفاوت بین Content و Context در پیام)

    خب، بطور کل، تشریفات در چشم فرد مهمان، مشتری یا هر چیزی که اسمش رو بذاریم، باعث ایجاد حس و تجربه‌ی بهتر میشه.
    اما این نکته رو باید در نظر داشت که (همونطور که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد) هر تشریفاتی هم جایی دارد، اگر مهمان فردی کت و شلواری و با پرستیژ بالا یا مقام و منسب بالایی بود، باید به همون شیوه باهاش رفتار کرد، یک جلسه رسمی، کت و شلواری و چای یا قهوه در فنجون‌های باکلاس.
    اما اگر مهمون فردی بود که ظاهری ژولیده‌تر یا معمولی تر داشت، اگر بخوایم اینطور رفتار کنیم، معذب میشه و حس بدی رو از جلسه میگیره.
    یا مثلاً وقتی در یک جلسه فروش/کاری با یک مهندس هستیم، سعی میکنیم از همون اول بریم سراغ اصل مطلب و دادن اطلاعات جزئی و رقمی که مهندس راضی تر باشه، اما وقتی با یک بازاری صحبت می‌کنیم، خیلی جالب نیست از همون اول صحبت از عدد و رقم پروژه بشه، بهتره اول کمی صحبت‌های حاشیه‌ای تر، جک، خاطره یا موارد اینطوری بیان بشه تا احساس نزدیکی بیشتری ایجاد بشه. (این موارد هم در کتب فروش و مذاکره زیاد قید شده)

    امیدوارم منظورم رو خوب گفته باشم

    در کل من با کار ایرانسل، یا تشریفات در زمان و جای مناسب خودش کاملاً موافقم!



    اما حالا که صحبت از کتاب فوق شد، تصمیم گرفتم در پستی جدا (در آینده) به مروری بر کتاب METHODS of Persuasion بپردازم.

    شیوه‌های متقاعدسازی

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • مصطفی سپهریان
    • جمعه ۷ مهر ۹۶

    یک نکته از درگیری ذهنی

    درگیری ذهنی مشتریان و کارمندان

    یک نکته از درگیری ذهنی

    در بحث مدیریت، درگیری ذهنی یک مسأله اساسی است که توجه ویژه ای به آن شده است. دو نوع درگیری ذهنی بیشتر مورد علاقه مدیران است:

    درگیری کارمندان و درگیری مشتریان. این موضوعات کانون توجه بسیاری از پژوهش ها و مقالات شده است.

    از نقطه نظر روانشناسی، درگیری ذهنی تجربه ای است که شامل انرژی، درگیر شدن و سودمندی توسط اشخاص در تجربه است. درگیری ذهنی کارمندان شامل تقسیم کارمندان به شغل های آنان از طریق درگیر شدن، رضایت و اشتیاق آنها برای کار است. درگیری می تواند تأثیر فراوانی برای مدیران داشته باشد: می تواند به طور مثبت با کمیته ها و سازمان های شهروندی مرتبط باشد و یا به طور منفی در ارتباط با تمایل برای خارج شدن باشد. علاوه بر این، افزایش درگیری کارمندان متصل به افزایش رضایت مشتریان است، که زیاد دور از انتظار نیست که مدیران علاقه دارند تا ویژگی های رفتاری داخلی را بهبود بخشند. اگرچه این دست یافتن به درگیری بالای کارمندان آسان نیست.

    درگیری ذهنی مشتریان را میتوان به عنوان مفهوم یک حالت روانی که وابسته به زمینه است و توسط فرآیندهای تکراری پویا و همچنین تظاهرات رفتاری مشخص می شود، (مثل ارائه بازخورد، نوشتن نظرات در رسانه های اجتماعی، شرکت در رویداد های مشخص) و فراتر از صرفاً معاملات تعریف کرد.


    برگرفته از مقاله Game on engaging customers and employees through gamification نوشته Karen Robson و همکاران

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • مصطفی سپهریان
    • سه شنبه ۱۲ مرداد ۹۵